دوم ریاضی - کلاس آمار معلم: بچه ها کتاباتونو جمع کنید وقت امتحانه! { همه با هم اعتراض هایشان می رود هوا } یکی از بچه ها: خانوم!!! این چه وضعشه ما امتحان زیست داشتیم! { بچه ها مات و مبهوت نگاهش می کنند تا سر از کارش در بیاورند } معلم: ینی چی؟! من از قبل عید گفتم امتحان می گیرم! یکی دیگر از بچه ها: خانوم هرچی به معلممون گفتیم گوش ندادن! خیلیم زیاد بود! معلم: بچه ها ببینید هر مغلمی حق داره پرسش کلاسی بگیره! الکی اسمشو امتحان نذارین! من: چه فرقی داره!! هر جفتشو ما گند می زنیم! دو فصل بود! خانوم هیچ کدوم از ما دیشب نخوابیده! { آه و ناله نمادین و پر سر و صدای بچه ها } در حال تعیین وقت بعدی امتحان و چک و چونه یکسری از بچه ها می خندد معلم عصبانی میشود: ینی چی؟! یه سری از دوستاتون اصلا عین خیالشون نیست بعد شما انقدر خودتونو به زحمت میندازین و اینا همین جور هر و کر را انداختن! من: نه خانوم! اثرات امتحان زیست و کم خوابیه دیشبه! سپیده: ینی چی بچه ها می خواستین تو عید بخونید! الکی بهونه ی امتحان زیستو نیارین! { توانایی بالا در تخریب برنامه ریزی } معلم: من نمیدونم دیگه! هفته ی دیگه من حتما امتحانمو می گیرم! { وشکن + رقص و پایکوبی زیر پوستی } . . . پ.ن: اگه اشتباه نکنم صبا بود که گفت امتحان زیست داشتیم
کد قالب جدید قالب های پیچک |